پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ | خانواده و فضای مجازی
پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛
پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛
پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ – پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ محمدعلی الستی در گفتوگو با شفقنا رسانه بیان کرد
سمیرا بختیار: امروزه دانشآموزان بسیاری درگیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شدهاند و دیگر برای دانشآموز علمآموزی از طریق نشستن در کلاس و مدرسه معنای گذشته را ندارد. بالا رفتن کیفیت کتابها از نظر گرافیکی در سالهای گذشته نتوانسته در برابر جاذبهی فضای مجازی مقاومت کند. به هر حال نمیتوان جلوی پیشرفت تکنولوژی را گرفت اما چه طور میتوان مهارت استفاده از این فضا را آموزش داد؟ والدین و متولیان آموزش و پرورش چه نقشی در هماهنگ کردن این دنیای سنتی و مدرن دانشآموزان دارند؟ محمد علی الستی، مدرس ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی دربارهی نقش و تاثیر رسانههای اجتماعی در مدارس ایران معتقد است بهترین راه با برنامه وارد این فضا شدن است و استفاده از رسانههای اجتماعی و فضای مجازی میتواند جایگزین بسیاری از روشهای آموزشی هزینهبر شود. این پژوهشگر ارتباطات در گفتوگو با شفقنا رسانه به بررسی شبکههای اجتماعی و استفاده از رسانههای نوین در نظام آموزش و پرورش ایران میپردازد.
با توجه به مشکلات فعلی نظام آموزش و پرورش که بارزترین آن دور ماندن از فناوریهای روز و استفاده نکردن از ابزارهای ارتباطی است، این خلاء را چه طور ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر با توجه به این که نظام اموزش و پرورش یک چهارم جمعیت را پوشش میدهد نمیتوان گفت مشکلاتی که تا به حال به خود دیده نتیجه استفاده نکردن از رسانههای اجتماعی است، بلکه مشکلات اساسیتری در این نظام آموزشی وجو دارد که کاملا قابل بررسی است. متاسفانه یک اراده قوی برای رفع مشکلات این ساختار وجود ندارد و شاهدیم سرمایهگذاری بلند مدت هم برای این بنیان آموزشی نشده است.
یعنی مسایل آموزش و پرورش کماهمیت تلقی میشود؟
ببینید دغدغه برای دیگر بخشهای جامعه بیشتر از نظام آموزش و پرورش است مثلا در صنعت نفت اگر پالایشگاهی از کار بیفتد همه در تکاپو برای رفع این مشکل هستند ولی برای نظام آموزشی قضه متفاوت میشود و گویا خیلی نگرانکننده نیست؛ همین مسایل پیش پا افتاده در کلاسها اثر بلند مدت بر روی خود دانشآموز و مدرسه خواهد داشت. در واقع به نظر میرسد جامعه ما بیشترین دغدغه را برای مسایل ماتریالیستی پیدا کرده است و به عنوان یک جریان و دیدگاه، بیشتر مادی شده است.
گفتوگو حول محور نقش و تاثیر رسانههای اجتماعی در نظام آموزش و پرورش است. حال نظر شما راجع به این رسانه چیست؟
استفاده از رسانههای اجتماعی و فضای مجازی میتواند جایگزین بسیاری از روشهای آموزشی هزینهبر شود، باتوجه به این که مشکلات ما در تاسیس مدارس بسیار بالاست و هزینهای که صرف ساخت مدارس وساخت آزمایشگاه و وسیلههای مورد نیاز میشود، در برابر بودجه هر ساله برای نظام آموزش و پرورش کم است. میتوان در اینجا از نقش رسانههای اجتماعی و فضای مجازی سخن گفت و میتوان به نرمافزارهایی اشاره کرد که دانشآموز به راحتی با استفاده از کامپیوتر یک اسید و باز را با هم تعریف و تغییر رنگ را مشاهده میکند که این نمونه خود استفاده بهینه از فضای مجازی را نشان میدهد و به عنوان یک جایگزینی برای ابزارهای آموزشی با هزینههای بالاست و میتواند بسیاری از هزینهها را کاهش دهد.
پس به عنوان یک ابزار تدریسی وقتی معلم حضور فیزیکی هم ندارد، میتواند جایگزین شود. درست است؟
قطعا، همین طور است. در شرایطی هم که استخدام و تامین معلم برای مسافتهای دور یا صعبالعبور سخت است، آموزش از راه دور به عنوان یک نمونه دیگر و کارایی فضای مجازی برای استفاده در مدارس فعلی است و آموزش از راه دور هم در اینجا مفید واقع میشود یا آموزشهایی که در شبکههای اجتماعی امکانپذیر و مثبت است. همچنین طراحی هستهها و گروههای مطالعاتی برای دانش آموزان که آموزششان از این طریق آموزشها میتواند کمی متحول شود. من معتقدم از فضای مجازی به طور کلی میتوان برای رفع مشکلات نظام آموزشی بهره گرفت.
فکر میکنید این تحول از طریق شبکههای اجتماعی امکان پذیر است؟
باید دانست استفاده از این فضا و رسانههای مجازی ما را از آسیب شناسی در این حوزه دور نکند یعنی فقط به فکر این نباشم اگر هر کدام از شبکهها را برای نظام تعلیمی در نظر گرفتیم دیگر مشکلی نیست. باید دانست این شبکههای اجتماعی در بسیاری از موارد نقش ضد تربیتی دارند یعنی در واقع باعث ضربه و ضرر رساندن به فرایند تعلیم و تربیت میشوند.
چطور؟
به عنوان مثال اضافه بار اطلاعاتی که در این شبکهها تبادل میشود با میزان اعتبار بسیار پایین آنها، ذهنیت دانشآموز را از یک فرایند توسعهیافته اطلاعاتی دور میکند مثلا به نقل از یک شخصیت تاریخی جملهای را بیان میکنند و اصلا معلوم نیست این انتساب موثق است یا نه؟ اعتبار منبع به چه صورت است؟ کاملا یک سری شخصیتهای نامعلوم را باب میکنند که این خود باعث دامن زدن به بسیاری از تعصبات نژادی هم میشود. آنها خود از مشکلات شبکههای اجتماعی است و نداشتن یک مدیریت، منبع و مأخذ درست باعث بروز این فرافکنیها میشود که باید این آسیبها را هم در نظر داشت.
پس با توجه به این مسایل برای بهبود نظام آموزش و پرورش کشور میتوان فضای مجازی را به یاری گرفت؟
بله، البته این اصل مهم را هم باید گفت که برای استفاده از رسانه و شبکههای اجتماعی در مدارس باید طرحی داشت و در واقع این فضای مجازی بتواند بهبود و بهرهوری را در فعالیتهای آموزشی ترویج دهد اما در عین حال به مشکلات دامن نزند. نظام آموزش و پروش باید به این قضیه آگاه باشد که دانشآموز تحت تعیلم و تربیت خاصی قرار دارد، اگر بخواهیم از همان پایه ابتدایی او را در مسیر استفاده از شبکههای اجتماعی قرار دهیم یک نوع هرج و مرج به وجود میآید و نظم مد نظر نظام تعلیمی مدارس با استفاده از این شبکههای مجازی از بین میرود. در واقع بدون روانشناسی روح و روان دانشآموز نمیتوان او را وادار به استفاده از این رسانهها در دوران تحصیل کرد و به کار گیری فضای سایبری ضرورت خاص تعلیمی را میطلبد.
برای این بهرهوری از طریق رسانهها اجتماعی چه راه حلی را پیشنهاد میکنید؟
در دنیای امروز با توجه به گسترش روز افزون تکنولوژیهای ارتباطی، و مشکلات نظام آموزشی این که دانشآموز معمولا از کلاس و مدرسه خسته میشود یا خود معلم انگیزهای برای تدریس ندارد، میتوان یک درس را با عنوان استفاده از شبکههای اجتماعی آموزش داد که هم برای دانشآموز تازگی و جذابیت دارد و هم این که خود معلم میتواند تاثیرات مثبت و منفی این شبکهها را به صورت منسجمی تعلیم دهد و به عنوان مکملی در کنار دیگر درسها مشکلات دانشآموزان را کاهش دهد.
پس باید از همان ابتدا بتوانیم نیازهای دانشآموز را براساس ضرورتهای تعلیمی بسنجیم؟
ما به شبکههای اجتماعی به عنوان ابزارهای کمک آموزشی نگاه میکنیم که باید مدیریت شود. در واقع باید یک برنامهای هم پشت این قضیه داشته باشیم و حتما باید دربارهی آنها نیازسنجی کنیم یعنی باید بررسی شود در نظام آموزش و پرورش چه فعالیتها و فرایندهایی اتفاق میافتد و چگونه میتوان خیلی از آنها را با استفاده از فضاهای مجازی جایگزین کرد؛ مثلا آیا میتوان کلاس مجازی را جایگزین کلاس کرد؟ یا میتوان از کامپیوتر و تبلت به جای دبیر و معلم استفاده کرد؟ برای رسیدن به جواب این سوالات باید یک کارگروه تخصصی باشد که امکانات، قوتها، ضعفها و آسیبهای این شبکههای اجتماعی را بررسی کند؛ ابتدا به صورت یک طرح آزمایشی پیاده شود و بعد اجرای این رسانهها را در مدارس شروع کنیم و ببینم این طرح از طریق یک سری مدارس نمونه شدنی است یا نه؟
برای بهرهگیری از شبکههای اجتماعی از چه سطحی باید شروع کرد؟
باید اذعان کنم سطح یادگیری و آموزش دانشآموزان برای این طرح بسیار حساس و استراتژیک است، به همین خاطر سطح و سن یادگیری از این طریق را باید متخصصان این نظام آموزشی تعیین کنند. البته در اینجا هم میتوان به آموزش سواد رسانهای اشاره کرد. سواد رسانهای عبارت است از ایجاد مکانیزم مقاومت در برابر آسیبهای رسانهای و ایجاد گروه یا رشد شناسایی رسانه. باید بدانیم گروههای رشد صورتهای مختلفی دارند و باید تعیین شود از کجا سواد رسانهای آموزش داده میشود و باید قبل از استفاده از این فضای مجازی به فکر حمایتهای آموزش سواد رسانهای به صورت مشاوره دادن در مدارس باشیم و این که چطور میتوان از عواقب آن جلوگیری کرد.
شبکههای اجتماعی به عنوان گروههای ارتباطاتی چه نقصی را میتوانند برطرف کنند؟
در حال حاضر مهمترین ایراد در نظام آموزش و پرورش این است که به دانشآموزان کار گروهی را آموزش نمیدهند و دوم این که تفکر انتقادی در مدارس جایی ندارد و این خود یک آسیب و مشکل جدی است. احتمال بسیار زیادی وجو دارد که شبکههای اجتماعی بتوانند این دو مشکل را برطرف کنند. در واقع از طریق ارتباطات گروهی که این شبکهها ایجاد میکنند و وجود جریان و تفکر دو طرفه راه برای آموزش و یادگیری تفکر انتقادی بازتر است. در مدارس دانشآموزان در کنار هم هستند ولی انفرادی نمره میگیرند. چه اشکالی دارد دانشآموزان به صورت مشارکتی با هم درس بخوانند و امتحان بدهند؟ متاسفانه این اتفاق در مدارس ما نمیافتد و جهان در حال کار گروهی است. باید این کار از مدارس ما شروع شود. در مدارس ایران دانشآموز از داشتن چنین تفکراتی بر حذر داشته میشود و معلمان، این تفکر را یک نوع رفتار پرخاشگری و بیادبی دانشآموز تلقی میکنند. ولی میتوان این مشکلات آموزش و پرورش در کنار برنامهریزی برای فضای مجازی برطرف کرد و گفتوگو و تفکر انتقادی را ترویج داد. باید کلیات نظام آموزش و پروش اساسی بازبینی، و همه کاستیها و فرصتهای ایجاد شده برای این نظام واکاوی شود تا بتوانیم طرح بهروزی چون شبکههای اجتماعی را بهجا و برنامهریزی شده در مدارس استفاده کنیم. به نظر من با توجه به تعریف نظام آموزش و پروش یعنی ایجاد یک مکانیزم ارتباطی برای آماده کردن نسل جدید برای ورود به اجتماع، باید در این مکانیزم شبکههای اجتماعی هم به عنوان بخشی از فرایند سازگاری شرکت کنند و هر بخش از این فضای اجتماعی میتواند در آماده کردن دانشآموز برای ورود به اجتماع موثر باشد. در واقع این اشتراکات نظام آموزش و پرورش و شبکههای اجتماعی است.
منبع:شفقنا رسانه
به کانال تلگرامی انجمن خانواده و اینترنت بپیوندید. familyweb@
پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛ پیش از بردن فضای مجازی به مدارس، باید به فکر آموزش سواد رسانه ای باشیم؛