سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی | خانواده و فضای مجازی
سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی
سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی
سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی – نگرانی از توسعه پدیده اخبار جعلی در سالهای اخیر بهحدی بوده که حتی سازمان ملل نسبت به گسترش و عواقب سنگین آن هشدار داده، برخی کشورها تمهیداتی برای مبارزه با آن تعریف و اجرا کردهاند. این نگرانیها بیمورد نیست: چراکه اخبار جعلی با مختل کردن گردش صحیح اطلاعات و گمراهسازی افکارعمومی نهتنها این قابلیت را دارد که امنیت کشورها را به خطر انداخته و شهروندان را از حق اساسی دسترسی آزاد به اطلاعات صحیح محروم سازد، بلکه در عمل موضوعیت و کارآمدی نظامهای انتخاباتی و دموکراتیک را نیز بهشدت بهمخاطره میاندازد.
از منظر یک دغدغهمند حوزه علوم ارتباطات، اگر دونالد ترامپ یا به تعبیری دیگر معجزه هزاره سوم آمریکا از زمان به روی کار آمدن تنها یک کار مثبت انجام داده باشد، آن کار بیشک بالا بردن جایگاه سواد رسانهای و بیشازپیش اهمیت یافتن تفکر انتقادی در مواجهه با رسانههاست. این مهم مرهون و مدیون چنگ و دندانی است که رئیسجمهوری فخیمه ایالاتمتحده روز و شب به رسانهها نشان میدهد مبنی بر اینکه بهجز معدودی از رسانهها مابقی پیرامون عملکردش اخبار جعلی منتشر میکنند. ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید هر زمان که توسط خبرنگاران به چالش کشیده شد به آنان تاخت، به روزنامهنگاران برچسب زد و سازمانهای خبری را رسانههایی جعلی نامید و سعی کرد به حامیانش چنین القا کند که وی با آنها در حال مبارزه است. البته موضوع اخبارجعلی تنها به آمریکا و رئیس جمهوری آن محدود نیست. در ایام تبلیغات انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران نیز کم نبودند کاندیداها و حامیان رسانهای آنها که جهت برگرداندن اقبال عمومی از حسن روحانی، آسمان حقوقهای نجومی را بر ریسمان سند۲۰۳۰ در قالب اخبارجعلی بههم بافتند! اخباری متشکل از شایعات و اطلاعات غلط که بهطور مغرضانه، بهمنظور جهت دادن به افکار عمومی در راستای کسبآرا عمومی، بهواسطه رسانههای فردی و ارتباطجمعی پخش و ترویج شد.
نگرانی از توسعه پدیده اخبار جعلی در سالهای اخیر بهحدی بوده که حتی سازمان ملل نسبت به گسترش و عواقب سنگین آن هشدار داده، برخی کشورها تمهیداتی برای مبارزه با آن تعریف و اجرا کردهاند. این نگرانیها بیمورد نیست: چراکه اخبار جعلی با مختل کردن گردش صحیح اطلاعات و گمراهسازی افکارعمومی نهتنها این قابلیت را دارد که امنیت کشورها را به خطر انداخته و شهروندان را از حق اساسی دسترسی آزاد به اطلاعات صحیح محروم سازد، بلکه در عمل موضوعیت و کارآمدی نظامهای انتخاباتی و دموکراتیک را نیز بهشدت بهمخاطره میاندازد. اینجاست که شهروندان برای حفظ ساختار دموکراتیک کشور و استیفای حقوق شهروندی خود باید از ابزاری بانام «سواد رسانهای» بهره گیرند تا همچون زره ای نفوذناپذیر آنان را در برابر قدرتمندترین اشخاص و رسانههای حامی آنها صیانت نماید.
درعینحال که طول میکشد تا افراد با سطوح مختلف سواد رسانهای به شیوهای علمی، اتفاقات و اطلاعات گسترده، بعضاً نادرست و درهمریختهای را که از سوی سیاستمداران و سازمانهای رسانهای ارائه میشود با نگاهی منتقدانه مورد تحلیل قرار دهند؛ امّا بهطورمثال آن دسته از شهروندان آمریکایی که از سواد رسانهای برخوردارند میتوانند توییتهای صبحگاهی ترامپ، آخرین اجلاس مطبوعاتی سخنگوی کاخ سفید و یا موضوع نقلشده از تارنماها و شبکههای خبری حامی جمهوری خواهان مانند «بریت بارت» و «فاکس نیوز» را بر اساس اطلاعات و افکار صحیح ارزیابی و تحلیل کنند. سواد رسانهای توانایی تجزیهوتحلیل انتقادی رسانهها از هر نوع است؛ تبلیغات، کتاب، رادیو، روزنامه، تلویزیون، اینترنت و ابزاری است برای جداکردن حقایق از تبلیغات و دروغپردازیهای رسانهای. سواد رسانهای نهتنها مردم را در برابر دروغپردازیهای سیاستمداران و بنگاههای بانگ و رنگ آنان مسلح میکند بلکه کودکان را هم در برابر میزان بالای خشونت بازنمایی شده در رسانهها، سبک زندگی اغراقآمیز از پوشش و آرایش و پیرایش گرفته تا تصاویر غیرواقعی از بدن جهت پیشگیری از ابتلا به «سندرم باربی شدن» واکسینه مینماید.
ازآنجاکه سواد رسانهای گسترهای فراگیر است و شامل همه رسانههای ارتباطجمعی میشود بنابراین دارای ویژگیهایی است که مهمترین آنها پیوستاری و چندبعدی بودن آن است. سواد رسانهای مانند دماسنجی مدرج پیوستاری تلقی میشود که همه افراد در این پیوستار جایی را به خود اختصاص دادهاند. هیچ نقطهای بر این پیوستار وجود ندارد که به اتکای آن بتوان گفت کسی فاقد سواد رسانهای است و هیچ نقطهای نیز در بالاترین سطح این پیوستار نیست که مؤید سواد رسانهای کامل کسی محسوب شود چراکه در این پیوستار همواره جا برای پیشرفت وجود دارد. البته جای افراد بر روی این پیوستار بر اساس دیدگاه و چشمانداز آنها در ارتباط با رسانهها تعیین میشود. همچنین سواد رسانهای که از چهار بعد شناختی، حسی، اخلاقی و زیباشناسی تکوین یافته مستلزم آن است که شخص دانش و اطلاعاتی که به دست میآورد فقط در بعد شناختی نبوده بلکه دربرگیرنده ابعادی دیگر چون احساسی، زیباشناختی و اخلاقی نیز بشود.
با ورود وسایل ارتباطجمعی به عرصه اجتماع، قدرت دچار تحول شد و اطاعتپذیری جامعه تحت تأثیر شیوههای ناپیدا و غیرملموس اقناع و تبلیغ قرار گرفت. امروزه سبک زندگی انسان زیر بمباران پیامهای رسانهای قرار دارد کما اینکه تلویزیون در جایگاه یکی از تأثیرگذارترین رسانههای عصر حاضر نقشی عمده در شکلگیری رفتار، عقاید، عواطف و همچنین روابط فردی و اجتماعی ایفا میکند. منتقدان بر این باورند که رسانهها همانگونه که میتواند آگاه کنند، بیاموزانند، روشن سازند، ترغیب کنند، الهام بخشند و احساسبرانگیزند; میتواند آسیب برسانند و گمراه کنند. بازبینی تجارب گذشته بر مبنای مطالعات ارتباطی گواه آن است که اعمال ممنوعیت و تشدید محدودیت توأم با تمسک به فنّاوری انضباطی و قفس آهنین، توان بازداشت این سونامی فرهنگی را ندارد; لذا علیرغم نظر کارل پوپر که به راهکارهای آموزشی برای رسانهها خوشبین نبود، به نظر میرسد تنها راهکار مدبرانه که بیش از دو دهه صاحبنظران علم ارتباطات به آن امید بستهاند; اهداء کلید سواد رسانهای به نوآموزان و والدین آنهاست. صاحبنظران این حوزه، سواد رسانهای جهت استفاده آگاهانه از محصولات رسانهای و تشخیص شیوه فریبکارانه برای بازسازی واقعیت را تنها راه مقاومت و محافظت از مخاطبان در برابر خطرات رسانهها میدانند. دانش و مهارتی که محدود به زمان و مکانی خاص نبوده و پدیدهای ثابت نیست بلکه فرا گردی است مادامالعمر که دائم در حال تغییر و دگرگونی است بهطوریکه افراد باید همواره ساختار دانش خود را بر روی این پیوستار وسعت ببخشند و با استفاده از راهحلهای جدید بهنقد و تفسیر پیامها پرداخته و از اطلاعات روز دنیا بهرهگیری نمایند.
سواد رسانهای مفهومی قدیمی است. اولین کتابی که درزمینه سواد رسانهای نوشته شد کتاب فرهنگ و طبیعت» اثر فرانک ریموند لیویس است که در سال ۱۹۳۳ در لندن چاپ شد. فرهنگ و طبیعت با ابراز یک نگرانی جدی شروعشده لیویس در مقدمه آن میگوید: «بسیاری از معلمان و اساتید انگلیسی دچار نگرانی، شک و تردید شدهاند. برای آنان این سؤال بهطورجدی مطرح است که این درسها که دانش آموزان در کلاس فرامیگیرند در مقابل موج عظیم و مؤثر تبلیغات، فیلمها و اخبار، چه اثری میتواند داشته باشد؟» ریشه این نگرانی در این است که آنها شاهد یک رقابت نابرابر بودند. کلاس درس در مقابل رسانههای غولپیکر رقیبی ضعیف و ناتوان به نظر میرسید. رسانه ازنظر لیویس اثری مخرب داشت که لذت یا خوشیهای سطحی و سرسری را جایگزین ارزشهای اصیل ادبیات و هنر میکرد.
از دهه ۱۹۶۰ به بعد یونسکو فعالانه به مبحث آموزش رسانهای ورود نمود و به پشتیبانی از آن همت گمارده، تلاش کرد در این زمینه برنامهای جهانی اجرا کند. ازنظر صاحبنظران یونسکو آموزش رسانهای بهمثابه راهکاری مناسب توان جبران نابرابری اطلاعاتی بین کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه را دارد زیرا از یکسو کشورهای توسعهیافته به تولید، کنترل و توزیع اطلاعات میپردازند و از سوی دیگر کشورهای درحالتوسعه صرفاً دریافتکننده منفعل اطلاعات هستند. ازنظر یونسکو پیشرفت مهارتهای فردی بهمنظور تفسیر و تحلیل پیامهای رسانهای بین مخاطبان تنها راهی است که میتواند قدرت استفادهکنندگان از رسانهها را در کشورهای درحالتوسعه افزایش داده و آنان را از وضعیت انفعال صرف خارج کند. سرانجام اصطلاح سواد رسانهای نخستین بار توسط مارشال مک لوهان در سال ۱۹۶۵ در کتاب «درک رسانه: توسعه ابعاد وجودی انسان» وضع شد. وی معتقد بود که در هنگامه دهکده جهانی، انسانها به سوادی جدید به نام سواد رسانهای نیاز دارند.
ازنظر رنه هابز سواد رسانهای توان ارزیابی پیامهای رسانهای است که در دو سطح عمل میکند: از یکسو در سطح نخستین و مقدماتی مخاطب به موضوعها و پرسشهایی مانند چه کسی پیامهای رسانهای را میآفریند؟ از چه فنونی استفاده میکند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال میکند؟ توجه دارد و از سویی دیگر در سطحی عمیقتر مخاطب ارزشها و سبکهای زندگی پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار میدهد. بر اساس نظر الیزابت تامن و همکارانش سواد رسانهای همانند پالایهای داوری کننده عمل میکند چنانکه جهان متراکم از پیام از لایههای پالایه رسانهای عبور میکند تا شکل مواجهه با پیام معنیدار شود. روایت یونس شکرخواه از سواد رسانهای درکی است متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانه و انواع تولیدات آن را بازشناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی نمود. به زبانی ساده سواد رسانهای همچون رژیمی غذایی، هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسباند و چه موادی نامناسب؛ چه چیزهایی را باید مصرف کرد و چه چیزهایی را نباید و اینکه میزان مصرف هر ماده باید بر چه مبنایی استوار شود. سواد رسانهای میتواند به مخاطب رسانه بیاموزد که از حالت مصرف منفعلانه به ارتباطی تراکنشی واردشده که درنهایت به نفع ارتباط گیر تمام میشود. به دیگر سخن، این رژیم مصرف رسانهای به مخاطب کمک میکند تا از سفره رسانهها، هوشمندانه طعامی مفید برگیرد. مهدی محسنیان راد سواد رسانهای را چنین تعریف نموده است: سوادی که بر اساس آن مخاطب فرامیگیرد در شرایط انبوه شدن پیامها در سپهر ارتباطی، چگونه بهآسانی پیامهای موردنیاز خود را پیدا کند، سواد رسانهای نام دارد. بدین معنی مخاطب با فراگیری سواد رسانهای میآموزد رسانه موردنظر کدام پیام را باهدف خبررسانی منتشر میکند و کدام پیام را بهقصد پروپاگاندا. یحیی کمالی پور سواد رسانهای را شامل تحقیق، تحلیل، آموزش و آگاهی از تأثیرات رسانهها نظیر کتاب, مجله، رادیو، تلویزیون، فیلم، روزنامه و اینترنت بر روی افراد و جوامع بشری میداند.
مطابق با تعریف مرکز سواد رسانهای آمریکا سواد رسانهای چارچوبی برای دسترسی، تحلیل، ارزشیابی و بهکارگیری رسانه است. درواقع گسترش تفکر انتقادی و مهارتهای تولید پیام که برای رشد فرهنگ رسانهای قرن ۲۱ موردنیاز است. سواد رسانهای از راه یک فرآیند چهار مرحلهای پرسش گری، ارزیابی، واکنش و رفتار به افراد کمک میکند تا به توانمندی در دسترسی، تحلیل، ارزشیابی و تولید پیام رسانهای دست یابند. سواد رسانهای اکتساب دانشی مرتبط با رسانه جهت بهرهگیری و تعامل با آن و همچنین مجموعهای از مهارتهاست. دبلیو جیمز پاتر نویسنده کتاب نظریه سواد رسانه ای, رهیافتی شناختی چهار بعد ادراکی، اخلاقی، زیباییشناختی و احساسی را برای سواد رسانهای بیان کرده, مجموعهای از مهارتها را در کنار دانش سواد رسانهای متصور میشود. این استاد دپارتمان ارتباطات دانشگاه کالیفرنیا در مقاله «سواد رسانهای در آینده» سعی میکند «فرد» را در کانون توجه قرار دهد. پاتر مواجهه افراد با رسانههای مختلف را دارای اهمیت بسیار دانسته اظهار میدارد کنترل و تسلط بر سواد رسانهای میتواند موجب شود که امکان تمایز گذاری میان واقعیت و آنچه رسانهها تصویر میکنند به دست آید. ازنظر وی تمام رسانهها منفی نیستند اما آنچه اهمیت دارد برخورداری از سواد رسانهای همچون یک نقشه است. تئوری مطروحه از سوی پاتر شامل چهار موضوع اصلی است که عبارتاند از ساختار دانش، دیدگاه شخصی, پردازش اطلاعات و مهارت سواد رسانهای که برخورداری مخاطب از مهارتها شکلی پیوستاری و مداوم دارد. مجموعه مدنظر این نظریهپرداز حوزه ارتباطات از مهارتهای کنشی سواد رسانهای دربرگیرنده موارد زیر است:
۱. تحلیل (شکستن پیام به عناصر معنیدار)
۲. ارزشیابی (داوری درباره ارزش پیام و یا امکان مقایسه عناصر پیام)
۳. گروهبندی (تعیین اجزای مشابه و متفاوت پیام)
۴. استقراء (نتیجهگیری از برخی اجزای پیام و تعمیم آن به بقیه اجزاء)
۵. قیاس (استفاده از اصولی فراگیر برای تبیین موارد خاص)
۶. ترکیب (جمعبندی پیامهای مختلف در ساختاری جدید)
۷. خلاصهسازی (ارائه توصیفی روشن، درست و فشرده از پیام)
ازنظر وی سواد رسانهای باید بهطور مداوم در جوامع ارتقا پیدا کند چون این موضوع ازآنجاکه رسانهها و دنیای واقعی پیوسته در حال تغییرند، فرآیندی است که هرگز پایان نمییابد.
آندره برن متخصص آموزش سواد رسانهای و نویسنده کتاب «سواد رسانهای در مدارس» سواد رسانهای را آمیزهای از سه حوزه وابسته به هم میپندارد: یکی حوزه فرهنگی که در این حوزه افراد شکل و محتوای مختلف فرهنگ رسانهای را تجربه میکنند. دوم حوزه خلاقیت که در آن، مهارتهای خلاقانه افراد نظیر مهارتهای بیانی، ارتباطی و مشارکت جویانِ در استفاده از رسانه در حوزه عمومی مطرح میشود؛ و سوم حوزه انتقادی که در آن افراد مهارتهای انتقادی را در تحلیل و ارزیابی خروجیهای رسانه کسب میکنند و درنهایت به تصمیمگیری عاقلانهای مبنی بر اینکه چه باوری از رسانه داشته باشند، منجر میشود.
درمجموع سواد رسانهای که بر تأثیر رسانه و پیام آن تأکید دارد ازنظر متخصصان مرکز سواد رسانهای آمریکا در پی پاسخگویی به این پنج سؤال کلیدی است:
۱. چه کسی پیام را به وجود آورده است؟
۲. چه روشهای خلاقانهای برای جلبتوجه مخاطب مورداستفاده قرارگرفته است؟
۳. درک و فهم ارتباط گیر از پیام چقدر متفاوت از درک و فهم سایر ارتباط گیران از همان پیام است؟
۴. چه نوع سبک زندگی، ارزشها یا دیدگاههایی در پیام گنجاندهشده یا از پیام حذفشده است؟
۵. هدف از ارسال پیام چیست؟
به بیان موسع سواد رسانهای را میتوان در پنج اصل بنیادی که به نحوی پاسخ سؤالهای بالا را در بردارد دستهبندی کرد:
۱. همه پیامهای رسانهای ساخته میشوند (هویت)
۲. پیامهای رسانهای از یکزبان رسانهای با قواعد خودش ساخته میشود (قالب)
۳. مخاطبان مختلف مفهوم موردنظر خود را از رسانهها میگیرند (مخاطب)
۴. ارزشها و نظراتی پنهان در رسانهها وجود دارد (محتوی)
۵. اغلب پیامهای رسانهای به شکلی سازماندهی میشوند که به منافع و یا قدرتی بینجامند (هدف)
آنچه تصریحش جهت پرهیز از کژتابیهای ذهنی در این خصوص ضرورت دارد آن است که:
۱. گر چه در سواد رسانهای از رسانهها انتقاد میشود اما این به معنی عدم استفاده از رسانه نیست. امروزه رسانهها بدون شک مهمترین ابزار ارتباط و نمود فرهنگیاند; برای مشارکت فعال در حیات عمومی، استفاده از رسانهها بهویژه رسانههای مدرن ضروری است. رسانه، گر چه محل مناقشه است; اما در حال حاضر موقعیت خانواده، مسجد و مدرسه را در جایگاه مهمترین نهاد اجتماعی شدن در جامعه معاصر به خود اختصاص داده است. رسانهها در تاروپود و روال زندگی روزمره جاافتادهاند و عمده منابع نمادینی را که ما در تماسهایمان و در تفسیر پیوندها و روابطمان و در تعریف هویتهایمان به کار میبریم، فراهم میکنند.
۲. سواد رسانهای به معنی محدود کردن تماشای تلویزیون نیست بلکه به معنی تماشای با دقت آن است. هرچند این مهم در تعارض با مهمترین دغدغه و نگرانی سالهای پایانی عمر فیلسوفی نامدار چون پوپر در مورد تلویزیون و تأثیرهای آن باشد چراکه این نظریهپرداز ابطال گرا این رسانه جهانی را سبب گسترش انحطاط اخلاقی و فساد بشریت میدانست چنانکه در مصاحبه با جیانکارلو بوزتی در سال ۱۹۹۲ بهصراحت اظهار نمود تلویزیون موجب افزایش جرائم، از دست رفتن احساس زندگی و انحطاط شده است.
۳. سواد رسانهای کشف ساده اهداف سیاسی، کلیشهها و بازنمایی انحرافی نیست بلکه فهم نکاتی است که در رسانهها، هنجار تلقی میشوند.
در حوزه متولی گری امر سواد رسانهای هادی خانیکی سه سطح را مدنظر قرار میدهد: دولت، نهادهای مدنی و کنشگری فردی. در سطح دولتی ورود سواد رسانهای به آموزشوپرورش رسمی موردنظر است. اگر بخواهیم سواد رسانهای بهطور کامل فراگیر شود قطعاً نیاز به زیرساختها و امکانات وسیع است. دولت باید ضمن توجه به تئوریهای نوین آموزشی و متدلوژی صحیح، بستر کافی را باید برای آموزش سواد رسانهای فراهم کند. در سطح نهادهای مدنی شبکهها و شهروندان و سازمانهای مردمنهاد به بسط سواد رسانهای مبادرت میورزند. در سطح کنشگری فردی نیز سازوکارهایی است که برای مثال والدین برای فرزندان خود در رویارویی با رسانه به کار میبرند. البته خانیکی ورود آموزش سواد رسانهای به سیستم بوروکراتیک کلیشهای آموزشوپرورش کشور را واجد مشکل میداند. این صاحبنظر علوم ارتباطات معتقد است در مسائل آموزشی عدم توجه به رویکردهای نوین یادگیری مانعی بزرگ برای تحقق بسیاری از ایدهها و برنامههاست. برای مثال در آموزشوپرورش عدم توجه به رویکردهای نوین معضلی به نام تأخر در اجتماعی شدن نوجوانان را پدید میآورد که این موانع در اغلب کشورهای در حال گذار ازجمله ایران وجود دارد. به نظر وی تفکر آموزش در ایران تفکری کهنه است. حتی اگر تلقی جیمز پاتر از سواد رسانهای که مجموعهای از رویکردهایی میداند که مخاطبان فعالانه برای مواجه گزینشی با رسانهها اتخاذ میکنند و به تحلیل و ارزیابی نقادانه نسبت به رسانهها دست مییابند در ساختار کهنه آموزشوپرورش اجرا شود، تلقی از سواد رسانهای آسیب شناسانه خواهد شد و تلاش میشود که یاد دهند افراد چگونه از رسانهها استفاده نکنند! در نظام کهنه آموزشی تنها در معرض رسانه قرار گرفتن موردتوجه است، درحالیکه توجه به رسانه مدنظر قرار نمیگیرد. توجه به رسانه امر فرهنگی است، اما در معرض رسانهها قرار گرفتن امری فنی و سختافزارانه است لذا برای مثال سیاست فیلترینگ در پیشگرفته میشود که امری سخت افزارانه است. مانع دیگر میتواند تفکر مقابله و ایستادگی در برابر چیزهای نو، خواه فنّاوری نو و خواه ایدهها و افکار نو باشد. در چالش اول ایده اگر پذیرفته شود تلاش میشود تا با سیستم آموزشی و متدهای سنتی تطبیق داده شود اما در چالش دوم بهطورکلی ایدههای نو به دلیل مقاومت وارد سیستم و جامعه نمیشوند.
اما در مورد اینکه غیر از نهاد آموزشوپرورش چه نهادی میتواند به آموزش سواد رسانهای کمک کند باید از ادبیات صاحبنظران این حوزه کمک گرفت. کاستلز در این زمینه تعبیری فوقالعاده جالب دارد که آن را Mass-self Communication یعنی ارتباطجمعی خود انگیز» خوانده است؛ در سواد رسانهای غالباً از ارتباطجمعی صحبت شده است. درواقع این اصطلاح به این معنی است که هر فرد در ابتدا به دنبال سوژه و محتوای موردعلاقه خود میرود. لذا میتوان گفت این ارتباطجمعی جدید یک خود دارد که در پیوند باسواد رسانهای فرد را ترغیب به تعامل میکند. حضور این خود، در سه مرحله تولید، توزیع و انتخاب پیام، آگاهانه و مبتنی بر نیاز هر کس، شخصیسازی (customize) شده است بهنحویکه حتی فرد میتواند سواد رسانهای را در تعامل با رسانه بدون راهنمای بیرونی کسب کند.
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۵ طی گزارشی ضمن انتقاد از وضعیت آموزش سواد رسانهای در کشور اعلام کرد که ایران باوجود دارا بودن شرایط خاص درونی و بیرونی چون رشد شهرنشینی، گسترش تحصیلات عالیه، افزایش جمعیت جوان و فعالیت هدفمند گروههای برانداز، اقدامی مؤثر درزمینهٔ سواد رسانهای انجام نداده است. دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس در ادامه گزارش خود بانام سواد رسانه ای “رویکردی نوین به نظارت رسانه ای” پیشنهادهایی برای توسعه سواد رسانهای کشور در سه بخش راهکارهای سیاستی، تقنینی و اجرایی اعلام کرد. بر اساس اعلام مرکز پژوهشها، در بخش راهکارهای سیاسی، تحقیقات و مطالعات تطبیقی برای ارائه الگوی مطلوب ممکن، واردکردن سواد رسانهای در نظام آموزشی رسمی کشور، آموزش اینکه خشونت در دنیای حقیقی عواقبی شدید به دنبال دارد، ایفای نقش دیدبانی و نظارت دائم بر توسعه سواد رسانهای و ارزشیابی منسجم و همهجانبه برای فراهم کردن مستندات مربوط به اثربخشی آموزش سواد رسانهای در کشور ضرورت دارد. این مرکز درزمینهٔ راهکارهای تقنینی نیز نگاهی قانونگذارانه به سواد رسانهای از منظر یک ابزار نظارتی و دفاعی در برابر پروژههای ارتباطی هدفمند و اختصاص ردیفهای بودجهای به آموزش سواد رسانهای در قوانین بودجه سالهای آتی را توصیه کرد اما اقدامی مؤثر در این زمینه صورت نگرفت. در گزارش مرکز پژوهشها تصریحشده که اکنون سواد رسانهای یکی از کارآمدترین ابزارهای نظارتی موردتوجه کشورهای پیشرفته است و با عملیاتی کردن این دانش نهتنها فرهنگ ایرانی – اسلامی تقویتشده بلکه بخشی از حقوق مخاطب نیز تأمین میشود.
ما دربرشی از تاریخ بشریت که رسانهایترین دوره محسوب میشود قرار داریم و در این دوران در جامعهای زندگی میکنیم که سواد رسانهای یکی از مهمترین نهضتهای اجتماعی و آموزشی آن است. نهضتی که باید بهطور خاص از مدارس و برنامه درسی رسمی آغاز شود و به کمک سمنها در جامعه توسعه یابد. البته به دلایلی عدیده این امر صعب و دشوار است کما اینکه تجربه تولید کتاب درسی تفکر و سواد رسانهای نشان داد که علیرغم استقبال نسبی دانش آموزان، بسیاری از کارشناسان و احزاب سیاسی مخالف دولت بنا به دلایلی عدیده روی خوش به این کتاب نشان نداده و سیاست تخریب را در پیش گرفتند. البته این قبیل رفتارها مانعی برای حرکت شتابنده نهضت آموزش سواد رسانهای در کشور نبوده و نیست.
به کانال تلگرامی انجمن خانواده و اینترنت بپیوندید. familyweb@
سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی سواد رسانهای زرهای نفوذناپذیر در برابر اخبارجعلی