لاتاری محمد حسین مهدویان ، روایت سیمای فقر و بازنمایی عاقبت ناگوار تعاملات شیطنت بار مجازی
تاملی آسیب شناسانه به موضوع فیلم لاتاری
لاتاری محمد حسین مهدویان ، روایت سیمای فقر و بازنمایی عاقبت ناگوار تعاملات شیطنت بار مجازی
لاتاری محمد حسین مهدویان – تاملی آسیب شناسانه به موضوع فیلم لاتاری
محمد مهدی فتوره چی[۱]
در روزهای گذشته پس از مدت ها فرصت مشاهده دو فیلم در خور تامل و تاثر گذار دست داد. فیلم متفاوت” به وقت شام” ابراهیم حاتمی کیا(کارکردانی به زعم خودش حکومتی) که همچون سریال پایتخت بخوبی ( به طور غیر قابل پیش بینی) توانست با روایتی شبه رئال پیام خود را به مخاطبانش منتقل و برای دقایقی تماشاگران را بر پرده ی سینما میخ کوب و ارزش ایثارگری مدافعان حرم را در خارج از مرزها توجیه و یا برجسته کند؛ و فیلم دیگری با نام “لاتاری” و به نویسنده گی و کارگردانی محمد حسین مهدیان(کارگردانی مستقل، نوگرا و حقیقت جو) که اگر چه با فیلم های قبلی کارگردان از لحاظ موضوع پرداخته شده تفاوت اساسی داشت، با این حال، توانست علی رغم ضعف ها و ایرادات وارده از سوی منتقدان، نقطه ی عطفی برای ورود این کارگردان جوان به موضوعات و مسائل اجتماعی به شمار آید.
این دو فیلم تاثیر برانگیز و درخشان از سوی دو کارگردان خُبره و دیگری واقعیت گرا از جنبه های مختلف قابل بررسی و ارزیابی است و به زعم نگارنده، اولی از بُعد فنی و جلوه های ویژه با سناریویی شبه رئال و دومی به سبب پرداختن به موضوعی اجتماعی و آسیب شناسانه با سبک مستند داستانی (شبه کف خیابانی) با ملودرامی عاشقانه، گامی بلند از دو چهره ی اخلاق گرای سینمای ایران به سوی سینمای متعهد بوده و لذا قابل بحث و بررسی و ارزیابی کارشناسانه تری از سوی متخصصان هنر سینما و نقد فیلم است. در این مقال، راقم سطور تلاش خواهم کرد بر فیلم لاتاری متمرکز شود که درون مایه ی سناریوی آن به طور مشخص، ذهن و اندیشه ی جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی و ارتباطات را بیش از دیگران مشغول می کند.
کارگردان لاتاری اگر چه سعی کرد تا به لحاظ فنی همچون فیلم های درخشان قبلی اش (ایستاده در غبار، ماجرای نیم روز، آخرین روزهای زمستان) از تکنیک فیلمبرداری دوربین در دست چون سبک متداول در مستندهایش بهره بگیرد، با این حال به لحاظ موضوع و دست مایه ی سناریو به سراغ معضلی اجتماعی و فرهنگی روی آورد که پیش از این در کارنامه ی این کارگردان روایت گر تاریخ انقلاب، سابقه ای نداشته است و لذا به عنوان نخستین تولید وی در این ژانر سینمایی، نقدهایی جدی بر سناریو و شیوه ی پرداخت آن وارد است که باید از سوی صاحب نظران هنر سینما در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
و در این گفتار، قبل از پرداخت به بحث باید خاطر نشان کرد با توجه به تمرکز موضوعی فیلم بر مساله و معضل دردناک قاچاق دختران، و سودای مهاجرت و یا کسب درآمد ایشان به هر طریق ممکن، برای فائق آمدن بر تنگناها و فشارهای اقتصادی شاید بهتر بود برای این فیلم متفاوت و تا اندازه ای شعارزده و تماشاگرپسند عناوین دیگری چون ” َسراب مُهلک در پس شبکه های مجازی”،” در باغ سبز مهاجرت”، و یا عنوانی بی پرده تری همچون” شبکه های مجازی و مصائب ایران دخت های مدرن” و….برگزید و بی شک، لاتاری و امید اولیه ی نوشین به موفقیت در گرفتن ویزای قرعه ای اقامت و مهاجرت به آمریکا چون در ادامه ی روایت گری داستان رنگ می بازد چندان عنوان مناسبی به نظر نمی رسد.
لاتاری فیلمی است که اگر چه ناقص و نامنسجم، ولیکن بی پرده و آشکار، نظام طبقاتی و پیامدهای شکاف نسلی را با تبعات دردآور و تباه گرش به رخ مخاطب می کشاند؛ سودای نافرجام جوانی را به تصویر می کشد که در پی فقر و شکست اقتصادی پدر، متعهدانه و البته ناخواسته در گرداب فلاکت و فحشاء در سرزمینی که سَراب می نمود و سقوطش را در پی داشت غوطه ور شد. در لاتاری ما با فیلمی رئال از واقعیت های تلخ و گزنده جامعه مواجه ایم؛ حقایقی که سال های قبل از سوی مستند نگاران دردمند اجتماعی از منظر دیگری در دولت اصلاحات و یحتمل به قصد برملا کردن تبعات توسعه ی فرهنگی با عنوان” فقر و فحشا”(ده نمکی، ۱۳۸۲)، به تصویر کشیده شد.
در آن مستند، تمرکز کارگردان بر سوژه های زن جوان و میان سالی بود که در اثر تجربه ی اوضاع سخت اقتصادی ناشی از سیاست های توسعه ی اقتصادی و دوران سازندگی به فقر و تنگدستی و نهایتا فحشاء روی آورده بودند. در همین ارتباط، یک دهه ی بعد و در سال ۱۳۹۲ سایت گرداب(متعلق به سازمان اطلاعات سپاه) هم برای نخستین بار مستند مشابه و نگران کننده، و حرفه ای تری مبتنی بر تحقیقات نهادهای نظارتی و امنیتی سپاه را با عنوان” پول و پورن” منتشر کرد. در این مستند نیز برای نخستین بار به پدیده ی “اسکورت سرویس”(روسپی گری شبکه ای و سازمان یافته) به سر کرده گی الکس(یا سامی)، هم وطن مفسده جویی که از آمریکا و ُدبی دیپورت شده بود اشاره شد؛ وی با همدستی همسرش مانلی، پروژه ی” عنکبوت ۲” را در سال ۱۳۹۳ در کشور با هدف شناسایی و ترغیب دختران جوان (و ساده دلی چون نوشینِ امیدوار به برنده شدن در لاتاری،) به بهانه ی کسب و کار و زندگی لاکچری در دُبی( و سپس مالزی) طراحی و اجرا کردند.
فعالیت این زوج منحرف بر طبق گزارش مستند منتشره، همچون رابط شناسایی کننده ی(منیجر) مقیم تهران در این فیلم، متمرکز بر فعالیتهای غیراخلاقی در بستر شبکههای حقیقی ومجازی بویژه اینستاگرام بود[۲]؛ شبکه ی عکس محوری که بواسطه ی غفلت مدیران فرهنگی و اولیای کاربران و ….نسبت به فرهنگ سازی نوجوانان و جوانان و بی توجهی به ارتقای سواد رسانه ای آنها در جامعه ی شبکه ای ودر عصر گسترش ظواهر مدرن و پست مدرن از جمله میل وافر تمایز یافتگی آنان و شوق بی حَد شهرت طلبی و سودای سوپر استاری به هر طریق ممکن، در این سال های اخیر، متاسفانه فضایی را برای اشاعه ی بیبندوباری هایی از جمله فعالیتهای آزادانه و بدون قیدوبند مدلها و بویژه دختران جوان ساده دل و گرفتار بهعنوان کسبوکار و مدلینگ در داخل و خارج کشور فراهم کرده است.
همانطور که در این فیلم بخوبی نمایش داده شده است، امروزه شبکه های اجتماعی بویژه اینستاگرام، زمینه ی بسیار مناسبی را برای مافیای صنعت اسکورت سرویس فراهم کرده است؛ بگونه ای که انژکتورها(صیادانی که طعمه های خود را شناسایی و به شبکه ی روسپی ها تزریق می کنند) از طریق ربات های هوشمند و رصد پیوسته ی گرایش، ذائقه، بازدیدها، لایک ها، کامنت ها، نوع استیکرها، شخصیت های دنبال کننده و ….براحتی طعمه های خود را شناسایی و با بررسی تیپ شخصیتی شان، آنان را برای اهداف پلید خود از جمله دعوت و بکارگیری در کشورهای همسایه از جمله ترکیه و ..و شهرهای مختلف امارات بویژه دبی، تحت عناوین و پوشش منشی، مترجم، آرایشگر و مدلینگ مورد ارزیابی دقیق جاذبه های جنسی و ارزشیابی متناسب ایشان با بازار و بهره وران قرار داده و به تدریج متعاقب تغییر ذائقه و سبک زندگی شان و نیز غرق ساختن آنها در دنیای شهوت و شهرت و چشاندن لذت های مادی و چشم فریب شهرهای توریستی همسایه و متعاقب تشویق و ارائه ی پاداش های مادی و رتیه ای( منیجری و سرگروهی شبکه و…)، زمینه ی وسوسه و ترغیب آنان به کسب درآمد بیشتر را از طریق برخی روابط جنسی محدود با افراد و شیوخ سر شناس به طمع دستمزدی بالاتر و متعاقبا ورود به اسکورت سرویسی در کشور بیگانه فراهم می کنند و با فرو غلطیدن شان در این ورطه ی هولناک، آنا ن را با وعده و وعیدهای بیشتر و دست نایافتنی، در گرداب فحشاء و فلاکت و تجربه ی بدترین شکنجه های جسمی و روحی سوق می دهند.
با این توضیح، لاتاری توانست با بهره گیری از سناریویی که اقتباس گرفته از واقعیتی تلخ در گذشته بود چهره ی سیاه و مخوف اسکورت سرویسی را به بهانه ی روایت یک ملودرام عاشقانه و بشدت خشن و انتقام جویانه با نمایش اقتدار و هشیاری دستگاه های جاسوسی و امنیتی کشور بخوبی به تصویر کشد. در این فیلم، نوشین، دختر جوان، ساده دل، و شیدای مهاجرت به دنیای رنگین و آزادتر، مصداقی از هزاران دختر معصوم و بلند پرواز و یا مستاصلی است که به بهانه ی اشتغالی وسوسه انگیز و موجه، راهی دبی شده و ناخواسته در چنبره ی شبکه ی فساد و اسیر خواهش های نفسانی شیخی هرزه و متمول گرفتار آمده و در گاه پذیرش میان ماندن با ذلت و یا رفتن با عزت، خود را به ورطه ی هلاکت می افکند تا بر پیمان عاشقانه اش با امیر علی، وفادار مانده باشد؛ و امروز در فضای شهری و پَست توی شبکه های مجازی، در زمانه ای که متولیان امر، مربیان تربیتی و فرهنگی و اولیای در گیر و دار چند و چونِ خرید و فروش ارز و دلار و سکه و بسیار نگران آینده ی فرزندان خود هستند این شبکه ی پلید و مفسده جو از طریق رابطان و دلال های تزریق گر(منیجرهای شبکه) هر شب و روز در حال رصد رفتار و نحوه ی کنشگری کاربران نوجوان و جوان ما در پیام رسان های تلگرام و اینستاگرام و … بوده تا برای مانایی و توسعه ی اهداف مافیایی اسکورت سرویسی در جهان و هرچه فربه ترکردن معدود سرگروه های آنها طعمه های محتاج تر، زیباتر و یا جاه طلب تر ی را در خانواده های غافل شکار کنند!
فیلم اجتماعی محور لاتاری اگر چه نخواسته و یا نتوانسته است به ریشه و علل گرایش به مهاجرت های کاری و …بپردازد با این حال بخوبی موفق شد برای دقایقی رگ غیرت تماشاگر هم وطن را برانگیزاند و خشم فرو خفته ی آنان را نسبت به شیوخ متمول کشورهای خلیج فارس در سکانس های پایانی با تشویق معنا داری خشمگینانه فریاد بزنند؛ غافل ازاین که اگر چه هر فرد آزاد منش و وارسته و حقیقت جویی نسبت به هتک حرمت و َشرف قوم، خویش، هم زبان، هم کیش و هم وطن خود از زن و مرد تعصب بیشتری از خود نشان می دهد، با این حال در عصر پیدایش جامعه ی شبکه ای و شکل گیری زیست بوم فرهنگی جهانی، و در سایه سار گسترش آگاهی روزافزون انسان ها نسبت به حقوق شهروندی و مطالبه گری حقوق اولیه بشر از سوی نهادهای مردمی، دریافت حقایق تلخ و گزنده و هویت سوزی از فراگیر شدن چنین معضلات دردناکی از طریق فیلم و مستندهایی چون لاتاری و” پول و پورن” و هزاران مستند افشاگرانه ی دیگری که هر از چند گاهی بر پرده سینمایی نقش می بندد و یا در شبکه ی خانگی به نمایش در می آید و در آن، مخاطب، لجن مال شدن شرف و حیثیت ابنای بشر را صرف نظر از هر کیش و مسلک و ملیتی به نظاره می نشیند فارغ از هر گرایش ملی و مذهبی، باید از سویدای جان آه کشید و بر مظلومیت و فلاکت اسارت بار دختران و زنان و کودکانی که اینچنین در اقصی نقاط این کره ی خاکی، همه ی هویت و عزت و منزلت شان بارها و بارها به شنیع ترین وضعی به بازی و سخره گرفته گریست و با آگاه سازی والدین و اولیای تربیتی، آموزه های لازم سواد رسانه ای و تعاملات مجازی را برای ایمن سازی و پیشگیری نوجوانان و جوانان، پیوسته منتقل و با حضور در مجامع بین الملل و راه اندازی کمپین های جلب مشارکت و همکاری های بشر دوستانه، فریاد مظلومیت آنان را یک صدا به سازمان ها و نهادهای حامی حقوق بشر منعکس کرد.
بی تردید خلق آثار و فیلم های برجسته و مساله محوری چون لاتاری نیز بیش از هر ابزار و رسانه و مجمعی خواهد توانست پیام مظلومیت اقشار تحت ستم و زجر زیاده خواهان مفسده جو را در محافل هنری و اجتماعی در سرتاسر دنیا فریاد زند و لذا اینگونه تلاش های هنری متعهدانه و تاثیر برانگیز در خور تحسین و قدردانی است.