تغییر در مفهوم جنگ از جنگشناختی تا ترور نرم !
جنگ شناختی – تغییر در مفهوم جنگ از جنگشناختی تا ترور نرم !
ماشاءالله ذراتی: جهان امروز بیش از هر زمان دیگری دچار بحران مفاهیم است. اگر بپذیریم که مفاهیم عناصر اصلی تشکیلدهنده بافتهای متنـوع ادراک مـا هسـتند، اذعان خواهیم داشت که مفاهیم بهمثابه یاختههای مولکولی این بافت بـه فهم ما حیات و به نگاه ما جهت میبخشند.
تحول در مفهوم «جنگ»، گاه در کسوت بسط و توسعه مفاهیم قدیم جنگ و سازگارسازی آنها با شـرایط جدیـد و با هدف بازاندیشی مفهومی، پدیدار شده و گاه حاصل همافزایی و بهرهگیری از علوم مختلـف در چارچوب نظریههای جدید نمایان شده است. عبارت ترکیبی «جنگهای نـوین» یا «جنگهای مدرن» در مقاطع مختلف زمانی در ادبیات نظامی و امنیتی بویژه در نیمقرن اخیـر از جانب نظریهپردازان این حوزه، بهمنظور بیان همین تحولات و تغییرات بنیادی در ماهیت جنگها و منازعات انسانی مطرح شده است.
«جوزف نای» معتقد است جنگ نرم شیوه جدیدی است که یک اقدامکننده بدون استفاده از زور به خواستههایش جامه عمل میپوشاند و جنگ نرم مستلزم برخـورداری از قدرت نرم است که قدرت نرم خود واجد ۲ توانمندی ویژه جذب و متقاعدسازی و ارضای ایدئولوژیک است.
نبرد ادراکی، جنگ شناختی، جنگ نرم، پروپاگاندا، جنگ رسانهها و نبرد رسانهای، تمام این عبارات هر یک به نوعی بر مفاهیم نگرش و تفکر افراد جامعه و مدیریت افکار عمومی دلالت داشته که خود در سطحی بالاتر بیانگر مفهوم کلی هدایت و گمراهی است که در قرآن و کتب آسمانی به آن اشاره شده است که در اینجا قصد تشریح و تبیین آن را نداریم.
پروژه دلتا
سیاستگذاران پنتاگون و سیا در ایالات متحده بـا بهکارگیری ۳ راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی اتحاد شوروی را به فروپاشی و شکست واداشتند. این راهبرد بعدها در مناطق مختلف و علیه دیگر مخالفان آمریکا از جمله جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه ادامه پیدا کرد.
مارک پالمر، یکی از راهبردشناسان معروف آمریکا، صراحتاً با ایده تهـاجم نظـامی علیـه جمهوری اسلامی ایران مخالفت و اعلام کرده ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیـت جمعیت، کیفیت نیـروی انسـانی، امکانـات نظـامی، منـابع طبیعـی سرشـار و موقعیـت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و نظام بینالملل به قدرتی کمنظیر تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی و جنگ نظامی با آن به مقابلـه پرداخـت، بلکـه تنهـا راه مقابله با نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنـگ نـرم و اسـتفاده از فنـون عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از ۳ تاکتیک دکترین مهار، نبرد رسانهای و سـاماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است که آن را «پروژه دلتا» نام نهادند.
جنگشناختی
جنگشناختی مبتنی بر روانشناسیای است که انسان را موجودی پردازشکننده اطلاعات و مسألهگشا تلقی میکند. این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوههایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه میکند، آنها را تفسیر میکند و به کار میبرد. در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها و انگیزه تأکید شود، بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب، تفسیر و بهکارگیری میکنند تأکید میشود. برخلاف روانکاوی، تکیهگاه شناختی نه بر انگیزهها و احساسات و تعارضات نهفته، بلکه بر فرآیندهای ذهنی استوار است. ژنرال «وینسنت استوارت» از تفنگداران دریایی ایالات متحده و مدیر آژانس اطلاعات نظامی آمریکا موسوم به «دیا» آگوست ۲۰۱۷ اشارات محدود اما مهمی درباره جنگ شناختی دارد:
جنگشناختی، عاملی تعیینکننده در نبردهای امروزی است. امروز عرصههای نبرد لزوماً فیزیکی نیست، بسیاری اوقات ما در وضعیت جنگی هستیم که وابسته به حرکت نیروهای محرکه نظامی نیست. ما در مواجهه با تغییر در ویژگیهای نبرد هستیم. اگر اطلاعات را کنترل نکنید یا چرخه تصمیمگیری شما مختل باشد و قابلیتهای شناختی شما تحلیل رفته باشد، در آن صورت پیروز نخواهید شد و قادر به مبارزه مؤثری نخواهید بود. در جنگهای مدرن قرن ۲۱، عامل موفقیت، پیروزی در عرصه اطلاعات است، آنچه اصطلاحاً آن را فضای تصمیمگیری Decision Space نام مینهیم. این مقام نظامی- امنیتی بلندپایه آمریکایی تأکید میکند جنگ شناختی پدیدهای است که بهطور عمومی آن را جنگهای نسل پنجم میخوانیم. امروز مخالفان بالقوه ما از فضای اطلاعاتی بهمنظور نبرد در سطوح شناختی بهره میگیرند. نبرد مدرن، نبرد شناختی است. برای موفقیت باید کوشید تا اطلاعات را کنترل کنیم:
«Those That Win The Fight For Information Will Win It All»
بهعنوان یک نمونه درباره ایران، اندیشکده مطالعات امنیت اسرائیل (INSS) در مطلبی با عنوان «سیاست ایالاتمتحده در تغییر رژیم ایران» در تاریخ ۱۹ مرداد ۹۶ استفاده همزمان از «فشار اقتصادی» و «پروپاگاندا» که اساس آن بر پایه اصول جنگشناختی است را بهعنوان ۲ راهبرد تغییر رژیم در ایران معرفی میکند:
«Using Economic Pressure And Propaganda To Foment Unrest»
تنها ایران میدان نبرد نیست!
آبان ۹۶ ترزا می، نخستوزیر انگلیس در ضیافت سالانه مرکز مالی لندن با بیان اینکه روسیه برای ایجاد اختلال در کشورهای غربی از اطلاعات بهعنوان سلاح استفاده میکند، گفت که اقدامات روسیه نظم جهانی را تهدید میکند! مرکز تحلیلی مارتینز سنتر
(Martens Center) در شورای تصمیمگیری بروکسل در گزارشی با عنوان «خرس با لباس گوسفند» اذعان کرده بود، مطبوعات و رسانههای روسیه که مؤثرترین آنها اسپوتنیک، راشاتودی و راسیسکایا گازتا هستند، نفوذ زیادی بر افکار عمومی شهروندان اروپایی دارند و این احساس نگرانی از نفوذ رسانهای روسیه به سطح مسائل کلان سیاسی نیز رسیده است!
اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی در سال ۲۰۱۷ با عنوان «مأمور نفوذ» (Agent of Influence) به بررسی ابعاد فعالیتهای شبکه آر تی روسیه در آمریکا پرداخت. این اندیشکده آمریکایی در ادبیاتی کمسابقه این رسانه روسی را ابزار نفوذ سیاسی (Political Influence) روسیه دانسته و هدف از ایجاد آن را انتشار «دیس اینفورمیشن» یا همان اخبار جعلی و تخریب ارزشهای غرب (Western Values) در سراسر دنیا عنوان میکند!
این اندیشکده با اشاره به انتشار اخبار دروغ و تئوریهای توطئه (Conspiracy Theories) توسط رسانه روسی آن را بخشی از «اکوسیستم اخبار جعلی» (Disinformation Ecosystem) روسیه نام نهاده که طی ۱۲ سال گذشته با حمایتهای دولت روسیه رشد یافته است!
اندیشکده آمریکایی رند در گزارش اخیر خود در خرداد امسال با عنوان «درسهایی از دیگران برای عملیاتهای آینده ارتش آمریکا در بستر یک محیط اطلاعاتی» به تجزیه و تحلیل عملیات اطلاعاتی ۱۲ بازیگر عرصه بینالمللی پرداخته و از ارتش آمریکا خواست با توجه به نکات راهبردی این گزارش در خطمشی خود تجدیدنظر کند. از میان این ۱۲ بازیگر عرصه بینالمللی، یکی هم ایران است که در فصل ۷ گزارش به آن پرداخته شده است.
«محیط اطلاعاتی» از نظر نویسندگان این گزارش، راهبردهای رسانهای را شامل میشود و برآیند گزارش نشان میدهد نهتنها شبکهها و پخش سنتی آنها از نگاه سیاستگذاران رند، خطر محسوب میشود که فعالیت این شبکهها در فضای مجازی نیز تا آن اندازه تأثیرگذار بوده که در گزارش به آن اشاره شده است.
ورود به دوران «ترور نرم»!
اینها تنها مقدمه و گوشههایی از وضعیت جدیدی بود که در عرصه جنگ رسانهای امروز با آن مواجه هستیم و هر روز گسترش و افزایش شدت نبرد در این میدان را شاهدیم. بستن و تعلیق رسمی حسابهای فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و اینستاگرامی که محتوای آنها لزوماً منطبق با سیاستهای غرب و آمریکا نیست نشان از ورود سخت (در مقابل نبرد نرم) دشمن و استفاده از بستر فیزیکی سرورهای این شبکههای اجتماعی در یک نبرد نرم است. این یعنی غرب و آمریکا رفتهرفته وارد سطح جدیدی از جنگشناختی میشوند که در آینده ابعاد وسیعتری خواهد یافت؛ جهانی که با عدول آشکار از شعارهای پیشین لیبرال- دموکراسی، مفهومی به نام «آزادی بیان» در بستر شبکههای اجتماعی، دیگر معنا نخواهد داشت و اگر صدای شما در مخالفت با ارزشهای نظام سلطه از حدی فراتر رود براحتی حساب شما مسدود یا «دیلیت اکانت» خواهد شد؛ پدیدهای که میتوان آن را «ترور نرم» نامید.